سیده هدیهسیده هدیه، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

تجربه های دخترم هدیه جوووووووووون

نمایشگاه گل و گیاه

سلام خوبی دختر نازم؟ امروز رفتیم نمایشگاه گل و گیاه. خیلی خوش گذشت مخصوصا به شما. توی هر غرفه که میرفتیم به گلها اشاره میکردی  و به فروشنده میگفتی این چنده     اینها هم خالی از لطف نیست خونه ی مادر بزرگه بزبز قندی با شنگول و منگول و حبه ی انگور ابشار گل دوستت داریم گل بابا ...
15 ارديبهشت 1391

نماز

سلام دخترم گلم چطوره؟ این روزا خیلی بهت خوش میگذره. هر روز ددر میری مخصوصا وقتی مامان جووووووووون از مدرسه میاد. منتظری که از در حیاط بیاد هنوز وارد خونه نشده میری دم در میگی مامان ددر میام......... موقع اذون هم با مادر جون نماز میخونی   التماس دعا دخترم دوستت داریم خیییییییییییییییییییییییلی ...
13 ارديبهشت 1391

روزت مبارک مامان جوووووووووون

سلامی دوباره امروز 12 اردیبهشت روز معلمه پس...... روزت مبارک خانوم گلم و مامان مهربون هدیه جووووووووووون. میترا جوووووووووووون بابت لحظه لحظه ای که در کنارم بودی ازت ممنونم. شما معلم زندگی من بودی و هستی. بخاطر همه چی ازت ممنونم معلم من. من و هدیه جووووووووووووووون دوستت داریم خانومم ...
12 ارديبهشت 1391

شب زنده داری

سلام چطوری دخترکم؟ دیشب خیلی اذیت کردی عزیزم هر شب ساعت 11 تا 12 شب میخوابی ولی دیشب ساعت 9.30 گفتی خواب. و به قولتم وفا کردی و خوابیدی............. ولی ساعت 11 نشده از خواب بیدار شدی و دقیقا تا 4 صبح بیدار بودی و بازی میکردی و اذیت. هر از چند گاهی هم گریه و جیغ بنفش میکشیدی تا 2 اذیت و تا 4 بی سر و صدا بازی کردی جالبی کار اینجا بود که دوس نداشتی ما چشمامون بره رو هم چهار چشمی باید نگات میکردیم. خوشبختانه مامان سه شنبه ها تعطیله و تا 10 صبح خوابید و شما 10.30 بیدار شدی شب سختی بود ولی خاطره انگیز. همه جوره دوستت داریم دخترم. ...
12 ارديبهشت 1391

.........

سلام خوبی عزیزم امروز خیلی خانوم بودی از وقتی که بیدار شدی تا حالا اصلا اذیت نکردی فقط رفتی حموم اونم موقع شستن سرت گریه کردی که البته کار همیشگیته. سویی شرت عمو رو پوشیدی خیلی دوست داری لباس بزرگتر ها رو بپوشی. خییییییییییییییییییییلی دوستت داریم. ...
10 ارديبهشت 1391

ددر

سلام جون دل بابایی امروز مامان تعطیل بود و شما خوب کیف کردی و یک شهر گردیه صبح تا ظهر رفتی.  البته این هفته مامان 4 روز تعطیل بود و حسابی خوش گذروندی. مادر جونم روز سه شنبه نذر آش داشت. اینم یکی از شیطنت هات   ما دوستت داریم دخترکم ...
8 ارديبهشت 1391

............

سلام خوبی بابایی؟ از امروز قصد دارم تا جاببی که میشه  هر روز وبلاگتو اپدیت کنم. سعی میکنم که خاطراتتو هر چند کوتاه ولی هر روز ثبت کنم. انشالاااااااااااااااااااا دوستت داریم ی عالمه هر چی بگیم بازم کمه ...
8 ارديبهشت 1391

خانوم دکتر

سلام خوبی دختر نازم الهی که همیشه خوش و سالم و سرحال باشی. دختر گلم بدنیا اومدن شما مصادف شد با روز پزشک و ما از همون موقع دوست داشتیم و دوست داریم شما هم بزرگ شدی دکتر بشی انشالااااااااااااااا البته دکتری که درد مردم رو ببینه نه پول و جیب اونا رو. برات آرزوی موفقیت داریم دخترکم ما همیشه و همه جا به تو افتخار میکنیم. خییییییییییییییلی دوستت داریم بابایی خییییییییییییییییییییییییییییییییلی ...
4 ارديبهشت 1391